دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

'گلگلگ

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ب.ظ

در گرمای تابستان برای فرار از گرمای کوچه یا زمستان جهت گرم شدن نزدیک بخاری نفتی لا جرم به محدوده پدر  وارد می شدیم و مواقعی بود که پدر شنگول وقبراق از زندگی روزانه دنبال سوژه ای برای سرگرم شدن بود وچه طعمه ای بهتر یه کودک هف هشت ساله .

با زدن انگشت به پهلو و ایجاد حرکت درآن باعث ایجاد خنده می شد .(البته بیشتر برای پدر( براحتی می شد نوک انگشتان آن بزرگوار را روی ریه و مجاری تنفسی احساس کرد.

یکی دیگر از جاهای حساس بدن برای این تفریح زیبا کف پا بود .

یادش بخیر مواقعی که خدابیامرز حال خیلی خوبی داشت جفت پاهام رو با یک دست می گرفت و با دست دیگر شروع  به گلگلگ مکرد به طوری که اول  از خنده روده بر شده و  بعدش جیغهای متوالی و سپس گریه ودر نهایت بی هوش می شدم و در مواردی نادر  از دستش رها می شدم و مثل موشک در  می رفتم مهم نبود کجا .و شاید وقتی بهوش می آمدم  خود را در اغوش مرغ وچوری ها می دیدم یا بالای  خرپشته بوم

یادش بخیر

 شادی روحشان صلوات

۹۴/۱۱/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
شورکی

نظرات  (۱)

سلام
ماشاالله به این نثر قشنگتان
قلم خوب و زیبایی دارید
انشاالله با مطالعه بیشتر شاهد مطالب قویتر و طنز امیزتر از شما باشیم
موفق و سربلند باشید
پاسخ:
سلام ممنون از لطفتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی