دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
پرسیدند :چه می کنی ؟
پاسخ داد :در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
گفتند :حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد
گفت :شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :هر آنچه از من بر می آمد !!!!
شورکی
۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شیـطان اندازه یک حبّـــه قند اســــت . . .

گاهی می افتـــد تـــوی فنجـــانِ دلِ مــــا . . .

حل مــی شود آرام آرام . . .

بی آنکـه اصلا ً ما بفهمیـم . . .

و روحمـان سـر می کشد آن را . . .

آن چای شیــریـن را . . .

شیـطان زهـرآگیــن ِدیــریــــن را . . .

آن وقـت او، خـون مـــی شـــود در خـــانه تن . . .

مـی چرخـد و مـــی گـردد و مـی مـانـد آنجـا . . .

او می شــــود مـن .

 

شورکی
۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۷:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
شنیدم حاج خانم برای چندمین بار دلش هوس طواف کعبه کرد شما هم از خداخواسته لبیک گفتی...
.
مکه خوش گذشت ؟ ...
شورکی
۲۳ آبان ۹۱ ، ۲۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شورکی
۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۸:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سه اصل را فراموش نکن : احترام به خویشتن , احترام به دیگران و پذیرش مسؤولیت تمامی اعمالی که انجام میدهی .

به یاد داشته باش که بهتریت رابطه , رابطه ایست که میزان عشق طرفین از میزان نیازشان به یکدیگر تجاوز نکند
شورکی
۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۷:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یکی از فرقهای انسان با خدا این است :
که انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند

 

شورکی
۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۷:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت…
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...

بیایید قدر دان باشیم ...
شورکی
۲۲ آبان ۹۱ ، ۲۳:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در 2 عکس بالا, پدر و مادری را می بینید که در حال بوسیدن و نوازش کودک خود , که دیگر دنیا به او فرصتی بیشتر برای زندگی کردن نداد , برای آخرین بار هستند.
و اما در عکس پایین , پزشکانی را مشاهده می کنید که در حال ادای احترام و تعظیم به این کودک و پدر و مادر او می باشند.علت تعظیم آنها هم اینست که:

پدر و مادر این کودک با اهدای کلیه و کبد او , سبب اهدای زندگی به 2 کودک دیگر شده اند

 

شورکی
۲۲ آبان ۹۱ ، ۲۲:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گفته شده است که دالایی لاما این آزمون شخصیت را انجام داده است. بنابراین ما این آزمون را به نام او نام نهاده‌اند.

سه سوال بیشتر نیست، و جوابهایش شما را متعجب خواهد کرد. این سوالها پاسخ درست یا غلط ندارد بلکه اگر صادقانه به آنها پاسخ دهید، اطلاعات زیادی در مورد شخصیت واقعی‌تان به شما خواهند داد

شورکی
۲۲ آبان ۹۱ ، ۱۷:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر

روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد.

تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت:

من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم. در حقیقت من آن را زنده می کنم. حال چطور درامد سالانه ی من یک صدم شماست.

جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درامدت ۱۰۰برابر شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در حال کار است آن را تعمیر کنی!!!!

شورکی
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۷:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر