مرگ ومیر تو منطقه ما خیلی جالبه و عبرت انگیز.مگی نه فرض کن یکی بنده خدا
بنام غولومسین دیرو مرده.بنظرم این حال وهوای اطرافیانشه
زن غولومسین در حالی که زیر کِفت و کوولش گرفتن داره وی سر مده و مووهاش را شاخ شاخ
در مکشه و مگه :الهی جوونم ، دیشو پاش تو در گاه تو نمیمد اصن یه حالی بوود همش این پا
اوون پا مکرد ..انگاری گواه دلش بوود که مره و هیش وختم ایرو
نگاه من نمکرد .....
اون
شو هم یلا نگاه انداخ تو چش من و گفت هر چی کردی پسر من منم گفتمش پسرت هر چی کرد و من ......
زن غولومسین در حالی که زیر کِفت و کوولش گرفتن داره وی سر مده و مووهاش را شاخ شاخ
در مکشه و مگه :الهی جوونم ، دیشو پاش تو در گاه تو نمیمد اصن یه حالی بوود همش این پا
اوون پا مکرد ..انگاری گواه دلش بوود که مره و هیش وختم ایرو
نگاه من نمکرد .....
همسایه
دس چپ غلوسین روو تنگ گرفته که فقط بینیش
پیداهه و داره پِچ پِچ مکنه : مگن پسرش سرش نمیمده و بنده خدا تنایی جوون داده. واشه عاروسش هم قهر بوده حالا مگن گناش گردن خودشون پسرش هم کلنگیه (تصفیه حساب سر جا گرفتن تو قلفه میدون بالا پارسال محرم با زن مرحوم)
همسایه
ی دس راس غلومسین :ما خو بدی این بنده خدا ندیدم ....
دیشو زیارت عاشورا واسیدنکی خوونده
عارووسش : ویییییییییییییی و گریه لامه پیر شووهر من کمتر گل بر من نمگفت ...
اون
شو هم یلا نگاه انداخ تو چش من و گفت هر چی کردی پسر من منم گفتمش پسرت هر چی کرد و من ......
پسر
غلومسین : داره دندون عملی پیرش از تو
دهنش در میاره و این کیسه سوندشم را پرت مکنه توو کرت حاجی مند اسمال و اشک بشن
کپش ته میاد و پندقه یکبار مگه بااااااابااااااااااا کجا رفتی
همسایه ها هم فرت وفرت دارن براش پارچه بند مکنن.
از طرف خانواده های عبدلی-قاطری –شاطری-...
کارکنان شرکت پشکل پسند اولیا-حلوا ارده ای سرکوچه وپسران-....