اراده خدا
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم"
را ،
و دریایى غرق نمی کند "موسى" را ؛
مادری ،کودک
دلبندش را
به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ،
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش ؛
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند ،
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !
مکر زلیخا زندانیش می کند ،
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند...
از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،
و خدا نخواهد ؛
نمی توانند ...
او که یگانه تکیه گاه من و توست !
پس ؛
به "تدبیرش" اعتماد کن ،
به "حکمتش" دل بسپار ،
به او "توکل" کن ؛
و به سمت او "قدمی بردار" ،
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی...
*********
چه شبی است !
چه لحظههای سبک ، مهربان و لطیفی ،
گویی در زیر بارانِ نرم فرشتگان نشستهام ....
میبارد و میبارد و هر لحظه بیشتر نیرو میگیرد !
هر قطرهاش فرشتهای است که از آسمان بر سرم فرود میآید ...
چه میدانم؟
خداست که دارد یک ریز ، غزل میسراید ؛
غزلهای عاشقانهی مهربان و پر از نوازش ...
هر قطرهی این باران ،
کلمهای از آن سرودهاست ...
"دکتر شریعتی"