دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

انبار

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۵۳ ق.ظ
داشتم زیر باد پنکه کباب پز مشدم آخه این کولر بی صاب دوباره خراب بود.دوباره ظهر گرما اوو قطع شد.

-بچه وخین اون قمقمی وردار برو انبار اوو وردار بیا

همه نگاها به طرف من بود آخه من کوچکتر همه بودم.قمقمه پلاستیکی ورداشتم و واشه هزارتا فحش زیر لو ارسی(دمپایی) گل پا کردم و گفتم :چرا همش من

یهو دیدم دو سه تا سرپایی رو هوا داره میاد .در بسم هو بدو طرف انبار.


وختی رسیدم مث همیشه هزار نفر گل راچینه انبار داشتن بالا پائین مرفتن.رفتم پائین دیدم عباسگ همسیا هم اونجه "عباسا تو کی اومدی ؟
-من یگساعته. پییرون که سر کار برگشت کوزه داد دسم گفت مری زودتر یکساعت دگه هم برنمگردی کاری دارم
تری زدم زیر خنده عباسگ نفهمید بره چچیه
یخره وخت نشسم پیش عباسگ گفتم: من داره شاشم میاد هادر قمقمی من باش تا بیام
رفتم اون پشتا وبرگشتم .
شیر وا کردم اقدری کله شیر اوو گنده بود که تو قمقمی نمرفت و یخره مرخت دوروبرش .یکی دخترگ اون کنار بود
گفت هر که پری اوو بریزه پییرش ممیره .من خرم باوروم شد .زودی اومدم بالا هو رو ور خونه .
همه بشن و بالام تر و تلیس شده بود
خونه که رسیدم قمقمی گذاشتم کنار سموار ورفتم تیله ور دارم برم تو کوچه بعدش هم بریم بچه گربه دار بزنیم
هنو ددم خونه نرسیده بودم مادرون واش سر پایی ابری زد تو پوزم
مورده شورت ببرن چرا اقه کمگ اوو آوردی؟با بینی سرخ شده گفتم :پر کردم خو
وقتی نشونم داد دیدم راس مگه
بعدش فهمیدم عباسوگ نامرد میخ زده تو کون قمقمی

۹۲/۰۴/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
شورکی

نظرات  (۷)

سلام قیشوفوم
این مطلبتون هم مث بقیه مطالبود خش بود با اجازد هشتم تو اندیشه
مرسی از مطالبتون عالی بود خوشحال میشیم برای تبادل لینک
شورکی مطلب بزار ولی 2پهلو نباشه تا برداشت بد نکنیم
1 قانونی هستش تو پزشکی که میگه برا هر علایم بیماری همیشه اول به بدترین چیزا فکر کن بعدش به شایع ترین ها
منم اول به بدترین چیزش فکر کردم پس خورده به ما نگیر
منتظر مطلب بعدی هستم
راستی نمازو روزهاتم قبول
کسی جوش نمیارهولی دوستمون راست میگه.اولا که هر نظری رو بعنوان آزادی کلام تایید نکن و نگذار تو وبلاگت.اگر اینطوریه چرا اول نظرات رو تایید میکنی بعد میذاری.بذار مستقیما نظر گذاشته بشه.آزادی کلام خوبه و کسی مخالفت نداره.اما آزادی زبان دردسر داره.یادت باشه این وبلاگ ممکنه خوننده های خاموش و ساکت داشته باشه و باید مراعات کنی.
موتوریا ماشین اگر داری بیمه کن برو سراغ عباسوگ همسیا کارش رو بساز....فکر کنم وبلاگت آروم بشه اونوقت

پاسخ:
پاسخ: صبح عزیز ممنون که بهم سر زدی.اما آزادی بیان. ماباید یاد بگیریم هر چیزی در قالب ومسیر درستش خوبه.مثلا برق برای بشریت بک نعمته بشرطی که در یک مسیر بنام کابل باشه اگه همینطوری رها بشه کشنده هد. چه خوبه از خدا بخواهیم قبل از دادن هر نعمتی جنبه وظرفیتش رو بما بده.من برا گذاشتن نظرات مشکلی ندارم ولی ممکنه سال ماهی یکی بنده خدا از کرات دگه یچیزای بد بنوسه.
اینجا خانواده میاد و مره. زشته خو.


من نمدونم چرا هرچی این شورکی منویسه تندی بند مکنید به این حرفای مضخرف ؟وقتی این دلنوشته ها رومخونم دارم حال مکنم ولی یکی بانظر خرابش روح وفکرمارو خط خطی مکنه..لطفا با دید باز به مطالب توجه کنید... ممنون شورکیای عزیز

پاسخ:
پاسخ:
سلام
تازگیها همه زودی جوش میان.خشی آزادی بیان تو همینه که هرکس با هر عقیده ای بتونه نظرش بگه.
فقط جون مادراتون اینجا دعوا نکنید مترسم بیان درش تخته کنن.من اووخ برم کجا (آخر فیلم هندی وگریه حضار)
عجب از دست تو و اون عباسگ همسیا
بچگا قدیم بگو چکارا نمکردن
از مطالب اینجوری نزار که خواننده زیر 15 سال زیاد داری و باغث ابرو ریزیت میشه
حساب بکن زنت یا بجه خودت یا زن و بجه عباسگ همسیا بخونه ببین چه المشنگی بشه تو خونتون

پاسخ:
پاسخ:
سلام
امان از دست ذهن خراب بعضیها.
دکتر جان حالاشما بی خیال شو
۳۰ تیر ۹۲ ، ۰۶:۱۸ عباسگ همسیا
چرا باقیش نگفتی ؟
چرا نگفتی چرا عباسگ همسیا قمقمیت سوراخ کرده ؟چرا نگفتی اون زمونا حس قوم لو.. گل کرده بوده ومخواستی کارای عیبی بکنی؟!!!!!

پاسخ:
پاسخ: سلام
عباس جان
این یک خاطره تخیلی از زمان نه چندان دور بود.ولی مثل اینکه شما جدی گرفتی.آدم که نباید به این زودی خودشو لو بده.



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی