دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

بی تو

شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۰۳ ب.ظ
گل هاش توی دستش بود نشسته بود لب جدول ..
رفتم نشستم کنارش گفتم : برای چی نمیری گلهاتو بفروشی ؟؟
گفت : بفروشم که چی ؟!
تا دیروز میفروختم که با پولش مادرم رو ببرم دکتر اما دیشب حالش بد شد و مُـرد ..

... با گریه گفت : تو میخواستی گل بخری ؟
گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز میخریدم برای عشقم اما امروز فهمیدم میخواد بی دلیل فراموشش کنم ..

اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد و با مردونگی گفت : بگیر باید از نو شروع کرد تو بدونِ عشق..
منم بدون مادرم ..
۹۱/۰۷/۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
شورکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی