تفکر
شنبه, ۷ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ
همه ما یوختایی تو روز مریم تو فکر و حالتی خاصی بخود مگیریم.
بعضیا انگشت تو بینی مکنن وموشگ ببینی در میارن
بعضیا ..ایه ممالونن
بعضیا یخره وخت زل مزنن یکی گوشه اتاق
یوختایی هم واش خود گف مزنن
بعضیا ...ون مخارونن
شما چکار مکنید؟ حواسدون بوده؟
۹۲/۱۰/۰۷
مثلا:
حاجی محمد سیمان فروش:یکی انگشتش تا ته توسوراخ بینیش در حال چرخوندن و اون یکی دستش در حال مالوندن خو...یش
اقای مصطفوی مدیر بسیار خوب دوران دبستانمون:باکندن ریش وسبیل خود فکرمیکرد.
شیخ حسین علی میرزا:عمامه را برمیدارد وسر کچل خود را میخواراند ویا تسبیح به دست به اعماق خود فرو مره.
کدخدا:دو زانو (مدل نشستن روی توالت سنتی)روی جدول کنار خیابون میشینه وساعتها سیگار به دست تو فکره.
حسین کرد:تو چله تابستون کاپشن بر مکنه وسوار موتور توی هرکوچه ای که بری مچرخه وبا خودش گف مزنه.
محمد علی ذوالفقاری:چشگ کور مکنه ودست کمر مگیره وراه مره وفکر مکنه .
و....