دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

همیشه پای یک زن در میان است

چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ب.ظ
غلوما!!
کِفت و کولت را برای ویییییی و وار کردن دوس دارم ...دوس دارم 
موهای حنا شده خود را فرش راچینه ی اوو انبار حفیظ می کنم تا تشنگی عشق را برایت هُموارک نمایم 
غلووما !! ای شَهنشه اریکه ی قدرت ......ای مرتیکه ی آرزوهای من !!
بیا و با خری سفید این دل رنجه کش شده ام را که به جُووال تکه پاره ماند ترمیم کن 
غلوومم !! شاید پیش خود فکر کنی که خواهان آنم که در شوو مهتوو زیر آن 
درخت سنجت سوخته ، مرا مُشمال نمایی .... ولی من بوی عرخ عرخچین سفیدت را طالبم 

...
صفا را درچرک رو یقت می بینم و نیش واهت را از دندان مصنوعیت !!!
چادیشووهت را پر از سیخ شاطره کن و تک تک سیخ هایش را بر تنم فرود آر که خانه خانه ی توست !!!
از دوور برای عشقت نیم خیزوک میکنم و محال است در راه عشقت ، ک.و.ن پس ،ک.و.ن پس 
عقب روم 
جیر سیاه عینکت همچو زلف سیاه پَری در باد بیز میخورد و وقتی راه می روی 
چقدر خوب این ک.و.ن و کمر تو میخورد !!!
از تووِ تو کمر تو توو عشقم مث تنور دکون حاجی مرضا گشته !!!
بیا که چش و چارم بی تو نمیبیند و بی تو نِم به کس پس نمیدهم !!
دلم همچو کِل بووز هم وَر است...... کاش بیایی و با عصایت این کِل بووز را خراب نمایی !!!
چورووک تمبوون راه راهت لایه های پنهان مرا ماند که با هر پشفته ی عشقت آتیش تو دلم می اندازه 
و از مستی عشقت حالت قی دارم 
آرزو دارم خود را با لباسی جُرجِت در صافی کله ی تاس و پر چروکت ببینم تا در آن گنبد مینا خودم را سامان دهم 
غلوم عسلم !!
کاش پَسه کش نمایی و این عشق تووِل زده در دلم را قبول کنی !!!
ینی رووزی فرا خواهد رسید که همچو کاسه پشت خاک غلطون از در به سمتم آیی....
من دگه سکووت مکنم...............
تا آخر رمضون هم تزبی مشتمه بر غولوم استغفار مکنم .....

 

سالها بعد هایده از رو این شعرکپی کرد و ترانه خوند(شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم  دوست دارم )

بعدا که غلومسین دوات شد این نامه تو سوراخ دیفال کاهدونی توسط بی بی سلطون پیدا شد و تو خونه و کوچه غلوموسین قیامت صغری بپا شد


۹۲/۰۴/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
شورکی

نظرات  (۳)

چقه اینایی که مگی من دیدم ..بسوزه پدرعاشقی ......آی غلوما
عجبا از دس این غلومسین که اینجوری دل دختروگا مردم مبره و بهشون محل نمزاره و اینگا به اتیش عشقش مسوزن و مترشن

پاسخ:
پاسخ: از بس لامصب تیپ مزده.روایت داریم صبح قبل از خروج خانه موهایش را با دنبه میش ژل مزده و پیراهنش را تو تنبون سیاهش کرده و نظامیش(نخ تنبون)را محکم.و راس هر دختری می رسیده زنگ چرخ را می زده.و چه کتک ها که در این راه خاکی نخورد مرحوم
عجب
ممنون ک لینکم کردین منم لیکنکتون میکنملطفا بیشتر بهم سر بزنین و نظرتون رو راجع به پستام بگین.ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی