همیشه پای یک زن در میان است
چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ب.ظ
غلوما!!
کِفت و کولت را برای ویییییی و وار کردن دوس دارم ...دوس دارم
موهای حنا شده خود را فرش راچینه ی اوو انبار حفیظ می کنم تا تشنگی عشق را برایت هُموارک نمایم
غلووما !! ای شَهنشه اریکه ی قدرت ......ای مرتیکه ی آرزوهای من !!
بیا و با خری سفید این دل رنجه کش شده ام را که به جُووال تکه پاره ماند ترمیم کن
غلوومم !! شاید پیش خود فکر کنی که خواهان آنم که در شوو مهتوو زیر آن
درخت سنجت سوخته ، مرا مُشمال نمایی .... ولی من بوی عرخ عرخچین سفیدت را طالبم
...صفا را درچرک رو یقت می بینم و نیش واهت را از دندان مصنوعیت !!!
چادیشووهت را پر از سیخ شاطره کن و تک تک سیخ هایش را بر تنم فرود آر که خانه خانه ی توست !!!
از دوور برای عشقت نیم خیزوک میکنم و محال است در راه عشقت ، ک.و.ن پس ،ک.و.ن پس
عقب روم
جیر سیاه عینکت همچو زلف سیاه پَری در باد بیز میخورد و وقتی راه می روی
چقدر خوب این ک.و.ن و کمر تو میخورد !!!
از تووِ تو کمر تو توو عشقم مث تنور دکون حاجی مرضا گشته !!!
بیا که چش و چارم بی تو نمیبیند و بی تو نِم به کس پس نمیدهم !!
دلم همچو کِل بووز هم وَر است...... کاش بیایی و با عصایت این کِل بووز را خراب نمایی !!!
چورووک تمبوون راه راهت لایه های پنهان مرا ماند که با هر پشفته ی عشقت آتیش تو دلم می اندازه
و از مستی عشقت حالت قی دارم
آرزو دارم خود را با لباسی جُرجِت در صافی کله ی تاس و پر چروکت ببینم تا در آن گنبد مینا خودم را سامان دهم
غلوم عسلم !!
کاش پَسه کش نمایی و این عشق تووِل زده در دلم را قبول کنی !!!
ینی رووزی فرا خواهد رسید که همچو کاسه پشت خاک غلطون از در به سمتم آیی....
من دگه سکووت مکنم...............
تا آخر رمضون هم تزبی مشتمه بر غولوم استغفار مکنم .....
سالها بعد هایده از رو این شعرکپی کرد و ترانه خوند(شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم )
بعدا که غلومسین دوات شد این نامه تو سوراخ دیفال کاهدونی توسط بی بی سلطون پیدا شد و تو خونه و کوچه غلوموسین قیامت صغری بپا شد
۹۲/۰۴/۱۹