دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok
وقتی داری عبادت مکنی و خدا سکوت کرده و هیچی نمگه
یهو نگی خدا واش من قهر کرده
 او به تمام کائنات فرمان داده هیچی نگن سکوت کااااامل
 تا حرفای دل تو رو بشنوه
 یعنی خدا حال مکنه وختی یکی بندهاش هموارگ بیاد و در گوشی واشش گف بزنه
پس حـــرف دلـت را بگــــو غمت نباشه خدا همین جا هد


شورکی
۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۳:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر
این جمله مناسب این روزای بارونیه:
کودکی به آسمان بارانی می نگریست و می گفت:
خدایا گریه نکن!!!!
یک روزی میاد ما آدمهای خوبی می شویم.....
شورکی
۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۱:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

رفقا همگی ﺩﺳﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮید ﺑﺎﻻﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ

ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻤﺎﺍﺍﺍﺍ : ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻤﻮﻥ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﻭ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ. ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ هیچکسیا ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻧﻜﻦ. ﺩﻭﺭﺕ ﺑﮕﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﻮﻛﺘﻢ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻮﺍﻣﻮﻧﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ...


شورکی
۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۶:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
در یک بعدالظهر پائیزی ناگهان صدایی سهمگین همه را وحشت زده و سراسیمه به خیابان کشاند.

شیئی فلزی روی زمین افتاده بود که دود از رویش به هوا بر می خواست بیشتر شبیه سفینه فضایی بود.مردی که لباسی عجیب و غریب داشت به زحمت از آن خارج شد.متحیر به اطراف می نگریست و حیران بود.


شورکی
۱۰ آبان ۹۲ ، ۰۷:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
روزی شیخ همراه با مریدان از کنار دکون ابراهیم کله ای می گذشتند که ناگاه چشمشان به جوانی افتاد که در سینه کش آفتاب پائیزی به دیوار لم داده و سر در گریبان دارد.


شورکی
۰۸ آبان ۹۲ ، ۰۵:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
لُنج = لب
دک و پوز = لب وچانه
لِنگ = پا
مُل = گردن
چَش = چشم
پَس ِ کَله = پشت سر
پاشنه گـَردِ بینی = پره های دماغ
سیوهونه = جگر
گـُرده = پشت(به قلوه گوسفند هم گفته میشود)
حَسَنُک = طهال(در مورد انسان بندرت استفاده میشود)
بَغَل = آغوش
پچول=کثیف
 

 

شورکی
۰۸ آبان ۹۲ ، ۰۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر
اولین جمله یک یزدی بعد از بازگشت از مسافرت !!!!!!

-آخ آخ مادر.... هیجا خونه خود آدم نمشه 

-بذار پام دراز کنم .نفس خش بکشم

- آخ آخ ببین پاهام خیک باد شده از بس اولنگون بوده

    یکی چایی دم کن بوخوریم  -

-دلم بره عباسگ همسیا و حاجی رقی تنگ شده بلن شم یکی دور بزنم ببینم آبادی چه خبره 

 

شورکی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۰۶:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بوده تا حالا کسی یا آشنایی رو از دست بدی تازه بفهمی که چقه دوسش مداشتی .داشتم تو سایتا مچرخیدم این متن خیلی تکونم داد.

دلت خواست برو بخون

شورکی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۰۲:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
هوا از صب تا حالا ابری شده هرچی میاد تنگتر مشه .اصلا از این هوا خوشم نمیاد.

قدیما به این وضعیت  مگفتن "هوا مغلی شده"

تو این هوا فقط قلیون مچسبه و بعدشم خودکشی 

مخصوصا کسایی که دوستاشون تحویلشون نمیگیرن یا اونایی که دوستشون هوایی شده و رفته با یکی دگه قاطی شده.

بله با شما هستم دوست عزیز 

نکن اینکارو چوب خدا صدا نداره ولی درد داره


شورکی
۰۷ آبان ۹۲ ، ۰۱:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
رفیق موخی برو تو ادامه مطلب.

خدا وکیلی این  رفیقا تو این دوره پیدا مشه 

شورکی
۰۶ آبان ۹۲ ، ۰۶:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر