خیر
سرم رفتم تو میدون بالا واش دوسه تا پیروگای محل بابت مذاکرات هسته ای صحبت بدارم
قسمتی
از گفتگوی سیاسی بین من و حاجی مندوبریم !!!!
رفقا همگی ﺩﺳﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮید ﺑﺎﻻﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ
ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻤﺎﺍﺍﺍﺍ : ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻤﻮﻥ ﺩﻟﺨﻮﺷﯽ ﻭ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ. ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ هیچکسیا ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻧﻜﻦ. ﺩﻭﺭﺕ ﺑﮕﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﻮﻛﺘﻢ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻮﺍﻣﻮﻧﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ...
شیئی فلزی روی زمین افتاده بود که دود از رویش به هوا بر می خواست بیشتر شبیه سفینه فضایی بود.مردی که لباسی عجیب و غریب داشت به زحمت از آن خارج شد.متحیر به اطراف می نگریست و حیران بود.
-بذار پام دراز کنم .نفس خش بکشم
- آخ آخ ببین پاهام خیک باد شده از بس اولنگون بوده
یکی چایی دم کن بوخوریم -
-دلم بره عباسگ همسیا و حاجی رقی تنگ شده بلن شم یکی دور بزنم ببینم آبادی چه خبره
دلت خواست برو بخون