دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok
ﯾﺎﺩﻣﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺮ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ املاء ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﻣﺒﺼﺮ ﺩﻓﺘﺮﺍﺭﻭ ﺟﻢ ﻣﮑﺮﺩ

ﻣﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ ؛ 

دفترایی تو رنگای مختلف بی جلد با جلد .اکثرا چرکین.معلم دونه دونه دفترا ور مداشت و مذاشت جلو خودش

ﻣﺎﻡ ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﻪ ، ﻧﻮﺑﺘﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﺸﺪ ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻮﻥ

گل ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻏﻠﻂ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﻗﻠﺒﻮﻧﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ.

معلم تو تصیح املاها هی خط گردی مکشید.خط گردی مال کلمای غلط بود.با هر خط دلون حرری مرخت پائین

.بچایی که ردیف جلو بودن مامور گزارش دادن بودن که الان دفتر کی در حال اسکن شدن هد.

یکی خوبی ساعت املا این بود که مدتی که آغا داشت کارش مکرد ما هم بم خود بودیم.

معمولا معلم بعد از اعلام نمره ها اونایی که زیر 10 بودن میورد پای تخته و با شلنگ یا خط کش نوازش مکرد


هیییی یادش بخیر

شورکی
۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۵:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
چن بار تا حالا پیشم گفتن بچه وخین کلید باغ ور دار برو انار بره خوندون بچین حسش نید .فکر کنم وختش خلاص شده باشه.اکثر باغا الان درای اهنی داره با قفل آویز یا سو ئیچی .

قدیما در باغا یکی کلیدون داشت و و کلید مخصوص یادش بخیر وقتی مرفتیم باغ باس یگ نفر بزرگتر همراهون باشه تا بتونیم در باغ وا کنیم بریم تو

شورکی
۲۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
غلومسین واش زنش حاجی بمون رو صفه نشسه بودن داشتن از قدیما مگفتن و خاطرات قدیمی رو مرور مکردن.

حاجی پیش زنش مگه بیا یاد قدیما کنیم

زنش مگه خو چکار کنیم آیا!!؟

حاجی مگه:
من تو پارک واشت قرار ملَّم تو بیا ،
زنش قبول مکنه.
فرداش مره تو پارک میشنه تا زنش بیاد.
یَگ سات مشه زنش نمیاد
دو سات مشه نمیاد
، ور میخزه مره خونه میبینه زنش نشسه هو داره گریه مکنه
مگه  زنکه چده ؟شده چرا پارک نیومدی!
زنش همیطو که داشته گریه مکرده مگه!.
پیروم نزاش بیایَم !.

امان از بی کارررری

شورکی
۲۲ آذر ۹۲ ، ۰۴:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر

شورکی
۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
خدا هنوزم رو زمین به چن نفری امید داره

شورکی
۱۸ آذر ۹۲ ، ۲۳:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
با دیدن این عکس چچی تو ذهنتون میاد؟
شورکی
۱۸ آذر ۹۲ ، ۰۵:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر
خدادرمکانهای دور از انتظار ، بدست افرادی دور از انتظار و در مواقعی تصور ناپذیر معجزاتش رابه انجام می رساند .
برای آن مهربان توانا غیرممکن وجود ندارد .
همیشه و همیشه امیدی هست ...
منبع:صفحه راز حیات

شورکی
۱۶ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

شورکی
۱۶ آذر ۹۲ ، ۰۲:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
-بشقابا رو بیارین تا غذا رو بکشیم.

-بی زحمت چنتا دیگه لیوان اضافه هم بیار تا برا بچه ها جدا بذارم

-اوا خدا مرگم بده ظرف سالاد خوری کمه برا عروس کوچیکه نذاشتم

-غذا زیاده تو رو خدا تعارف نکنین ناراحت میشما

این شرح حال سفره های رنگین و بی روح امروزیه.

جمعی که فقط هادر این هسن که مبادا یچیزی کمتر مهمونی خونه فاملاشون در بیاد.

بعد غذا هم اکثر دوری ها نیمه کاره هد .خاطیری که همه تقریبا سیر هسن. نون خوردن اینجاها حال نمده 

ولی اورزا با اینکه سفره ها رنگ ولعاب امروزی نداشت ولی آدم غذا خوردن هوسش مشد 


شورکی
۱۳ آذر ۹۲ ، ۰۶:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

شورکی
۱۲ آذر ۹۲ ، ۰۰:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر