ﻣﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ ؛
دفترایی تو رنگای مختلف بی جلد با جلد .اکثرا چرکین.معلم دونه دونه دفترا ور مداشت و مذاشت جلو خودش
ﻣﺎﻡ ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﻪ ، ﻧﻮﺑﺘﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﺸﺪ ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻮﻥ
گل ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻏﻠﻂ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﻗﻠﺒﻮﻧﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ.
معلم تو تصیح املاها هی خط گردی مکشید.خط گردی مال کلمای غلط بود.با هر خط دلون حرری مرخت پائین
.بچایی که ردیف جلو بودن مامور گزارش دادن بودن که الان دفتر کی در حال اسکن شدن هد.
یکی خوبی ساعت املا این بود که مدتی که آغا داشت کارش مکرد ما هم بم خود بودیم.
معمولا معلم بعد از اعلام نمره ها اونایی که زیر 10 بودن میورد پای تخته و با شلنگ یا خط کش نوازش مکرد