نزدیک ترین لحظه به طلوع خورشید است
از لحظه های تاریک زندگی نهراسید.
(( کنفوسیوس ))
گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و می خواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟ برای همین کار، وزیرش را مامور می کند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند، تمام تخت و تاجش را به او بدهد. وزیر هم عازم سفر می شود و پس از یکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد و عازم دیار خود می شود. در نزدیکی های شهر چوپانی را می بیند و به خود می گوید بگذار از او هم سوال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چوپان او به وزیر می گوید من جواب را می دانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را می پذیرد. چوپان هم می گوید تو باید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی می شود که می خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید تو می توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است، تو اینکار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من را بکش.
خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می کند و آن کار را (اسمشو نبر را) انجام می دهد سپس چوپان به او می گوید کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می کردی نجس ترین است بخوری
اونایی که بچه ولایت خودمون هستین حتما از جلو بقالی حبیب امیر به طرف چهار راه مهندس رد شدین.فقط من مخوام بدونم خداوکیلی این چه نوع اسفالت کردنیه آدم هرچی از پارسال خورده باشه از تو حلقش می زنه در.
شاید مسولین دیدن دست اندازاهایی که درست کردن خیلی جواب داده و از دعاهای مردم در مورد عمه هاشون خوششون اومده که بجای دست انداز عرضی رو اوردن به نوع طولیش که از میدان بعثت شروع میشه و انتهاش بستگی داره به همت پیمانکار فاظلاب.به مسولین یاداور میشم که فاظلاب قراره از زیر زمین رد بشه نه روی زمین
از مسولین کشوری تقاضا دارم این نعمات الهی یعنی اونایی که تو شهرداری و شهر سازی میبد هستن رو بفرستن کشورهای زلزله زده ویا جنگ زده تا در امر خطیر شهر سازی بهشون سرویس بدن هم اونا حالشون جا بیاد هم ما یه مدتی خستگی در کنیم