دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

دگه داریم مرسیم به عید.

روزای نو شدن و تازگی .هرچند نوروز تو ذهن همه خاطرات خش رو تداعی مکنه ولی قبول کنید که نوروزای حالا مثل اوروزا خش نید .

ولی با اینحال من سال جدید و نوروز باستانی را به شورکیهای عزیز تبریک مگم.

انشالله سالی پر از پول و ثروت و سلامت و شادی و کوچای اسفالت شده و خیابونای فراغ خش و ارزونی و بدون دست انداز و سایتای بروز شده و عاروسی گودزیلا و نعمت فراوون و کرتای پر علف بره میش و خلاصه هر چی خشه قسمت ما بشه

شورکی
۲۸ اسفند ۹۲ ، ۰۳:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
برداشت شما؟

شورکی
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر
جمعه شب پس ازشرکت در جشن تولد فرزند یکی از اقوام جهت دیدار با مادر به خانه اش رفتم و پس از احوال پرسی از خانواده جهت خداحافظی دم در خانه داشتم با برادران و پسر دائیم صحبت می کردم

درحین گفتگو نسیم شمالی وزیدن گرفت و از تاریکی کوچه چهره ای زغالیی در تاریکی شب هویدا شد.

آه خدایا چه می بینم .


(جهت دیدن عکسها کمی شکیبا باشید)

 سوار بر مرکب (یاماها 80 مدل عهد جنگجنگک)از تاریکی برون شد و در حال گذر نیم نگاهی به جمع ما انداخت. وه که چه نگاه نافذی .داشت ما را اسکن از برای تیغ زدن

چند قدم جلو تر ترمز زد وطبق معمول قرعه بنام من افتاد و مرا صدا زد .بسویش روان شدم .دستم را بگرمی فشرد.

از حالش پرسیدم و در کمال ناباوری شنیدم که ازدواج کرده.

گفت"یکی مادر دختر پیدا کردم دخترش خودم وئیشتم مادر دخترگ هی پیشم مگه تو مث پسر خودومی .منم  خدا بوخواد موخام بره پییرم هم در کنم .حالا ببینم چطو مشه .واش پییر هم گفتم گفی نداره فقط تا صب داشته ردم مکرده وفش مداده

گفت: قراره زودیه زود مراسم بگیریم .مردونه خونه پیرای ما زنونه هم خونه دختروگ بندرعباس

خیلی  ابتکار خوبی بود فقط یک مشکل داشت  و آن هم عروس کشانی.  مردم باید تا خود بندر عباس بوق بزنند و جفت راهنما بروند.هر 20 کیلوتر یکبار هم گوزیلا را از خواب بیدار کنند برای رقصیدن

بعدش سریع رفت سر اصل مطلب "قیش وقوم هزار تومن پول داری قرضی بره خرج عاروسی موخام

و من هم جهت تسریع در امر خیر اورا به مهدی دایها حواله کردم (که باعث دعای خیر نامبرده برای کلیه عمه های جمع شد.)

خدا را شکر گفت مواد را هم برای هزارمین بار ترک کرده و زندگی جدیدی را شروع کرده.

کلیه جمع محفل از حضور نورانی  استفاده بصری و کلامی را بردند  واینجانب پس از کسب اجازه از محضرشان چندعکس برای یادگاری و روز مبادا گرفتم .ایشان هم در کمال ناباوری بنده موبایلش را بنگای تمبان در آورد ویک عکس از من گرفت.   







شورکی
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر
من خیلی وخته دگه کاری به کار شهر و شورا وسیاست و اینا ندارم ولی بی انصافیه اگه تو شهر بگردی وتغیرات رو نبینی .

شاید یه چش نیاد ولی شروع خوبیه .چاله چوله ها دارن پر مشن و بعضی خیابونا اسفالت شده.یکی خیابون هم دارن جدول گذاری مکنن

جناب شهر دار جدید خیلی وخت بود یادون رفته بود که ما هم حقوق شهر وندی داریم وفقط نباس عوارض شهر داری بدیم .خیلی وخت بود که به دس اندازای کوچه وخیابون عادت کرده بودیم 

دگه حتی حوصله دعا کردن بره عمه مسولین هم نداشتیم .

همیشه انتقاد خوبه و بموقش تشکر وتشویق وقدردانی هم خوبه

اما این روزا دوباره داریم احساس ارزش مکنیم 

دست شما درد نکنه خدا قوت .به امید روزی که شهر میبد از نظر مدیزیت شهری تو ایران حرف اول بزنه 

دوستان من سهمم رو برای تشکر انجام دادم .شما هم تو قسمت نظرات یا وبلاگ خدودون یا هر جا که شد تشکر تون رو با صدای بلند اعلام کنید تا اون بندگان خدا تشویق بشن وخسگی از تنوشون در بره

شورکی
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
رقصم رقص عاروسیای قدیم-بیشتر شباهت ورزش باستانی داشت


شورکی
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر