دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟

مادر گفت : باقالی پلو با ماهی

با خنده رو به مادر کرد و گفت :

ما امروز این ماهی ها را می خوریم

و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند

چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ...

درون اروند رود گم شد ...

و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد .....

 

شورکی
۱۵ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
فرماندهان طالبان با اعطای مدرک کتبی به شبه‌نظامیان این گروه، آنان را به حملات انتحاری و رفتن به بهشت تشویق می‌کنند.به گزارش فارس، فروش بهشت در برخی از گروه‌های مسیحی یک امر عادی است اما در طول چند سال گذشته این موضوع در بین گروه‌های شبه‌نظامی در افغانستان و پاکستان نیز رواج یافته است.شبه‌نظامیان طالبان در افغانستان و پاکستان معتقدند که با عملیات انتحاری مستقیم به بهشت می‌روند.در اینجا مشکلی پیش می‌آید و آن این است که چه تضمینی برای رفتن عامل انتحاری به بهشت وجود دارد؟فرماندهان طالبان با اعطای مدرک کتبی به شبه‌نظامیان این گروه، این مشکل را حل کرده‌اند


شورکی
۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
زن به شیطان گفت: آیا آن مرد خیاط را می بینی؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد؟
شیطان گفت: آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت: اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد... خیاط رفت و به او گفت:
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت: اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت: چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد

شورکی
۱۰ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
تازگی ها شهروندان یزدی متوجه مشکلی در طعم ورنگ آب شرب خودشون شدند .من که خیال می کردم بخاطر تعویض لوله های آب کوچه های اطرافه ولی مثل اینکه مسئله خیلی بزرگتر از اینهاست.

مشکل در استان اصفهانه.کشاوزران اونجا به انتقال آب زاینده رود اعتراض دارن ومی گن که خشکی زاینه رود وبی آبی اونا مال همین مسئله هست .حالا هم زدن ترکوندن .چیو؟خوب معلومه تاسیسات انتقال آب.

پس احتمال کم آبی زیاده لطفا یه کم صرفه جویی کنیم.بخصوص تازه دامادهای عزیز

شورکی
۰۹ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
با توجه به چاله چوله های زیاد تو شورک ما بهتره مسولین عزیز برن از جاهای دیگه الگو برداری کنن

مثلا کجا ؟مثلااااا آهان شهر هرات افغانستان .

چرا اونجا ؟آخه مردم شهر وقتی می بینن که کسی به فکر چاله های خیابون نیست دست به یک ابتکار جالب مزنن

اونا میان و تو چاله های وسط خیابون نهال درخت می کارن و تو بعضیاش ماهی قرمز می ذارن

فکر خوبیه نه؟

مسولین عزیز یه بار دیگه هم گفتم که شماها حیف هستین. خوب برید جاهای دیگه رو هم آباد کنین هم روشهای نوین شهرسازی رو فرا بگیرید.

فقط جون مادراتون یه مدتی اونجا باشین تا قشنگ اونجاها هم آباد بشن

شورکی
۰۶ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

این متن نوشته خانم

 

" بلقیس سلیمانی"

یکی از نویسندگان  معاصر است

شورکی
۰۶ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
داشتم یه مطلب رو در مورد آخرین هدیه مسولین میبدی به مردم شهیدیه  می خوندم .دیگه دارم حالم از این منطقه بهم مخوره اصلا انگار شهیدیه جزو میبد نیست.یه مدتیه فاظلاب وکانال کشی اون شده بلای جون مردم.بابااگه ما فاضلاب شهری این مدلی رو نخوایم باید کیو ببینیم.دارم کم کم مشکوک می شم نکنه بعضیا از قصد می خوان حرص مردمو درارن

اون از ساختن بلوار وتقاطع خط سنتو .اونم از طرح جمع آوری زبله های شهری با تراکتور رضا جعفر-خیابون نیمه تمام اصلی- طرح تخمی فاظلاب...

اگه مسول دلسوزی هست که صدا بگوشش می رسه یکم دقت کنین شاید پشت بعضی از طرحها اغراض شخصی یا قومی یا.. باشه    

چشمها را باید شست جور دیگر باید دید

شورکی
۰۳ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر