این پارکا هم نعمت خوبیه بخدا.تقریبا تو همه محلای شورک یکی هد.داره فرهنگ تفریح وورزش پایه گذاری مشه
زمون ما فقط یکی پارک فلسطین بود که رفتن اونجا هم دردسرای خودش داشت.برای رفتن پارک بیشتر وقتا با خط واحد مرفتیم.معمولا خط واحد شلوق بود پر زنکگای میون سال .
بلیط دو تومنی مخریدیم و تو ایسگاه چهار راه مهندس نیم ساعت منتظر .یوقتایی اصن پای ما وینمسید و حالون گرفته مشد.
بهر جهت بهر زحمتی مرفتیم پارک .اسمش رو گذاشته بودیم پارک چون تنها جایی بود که درختای زیادی داشت و مشد بی اجازه رفت توش.
دو سه تا سرسره و اینا هم داشت ولی به همین هم خوش بودیم.
یخره بازی مکردیم و باس حواسون باشه که خط واحد رد نشه تا دوباره برگردیم خونه
-ابول
-شهرت ؟
-گودزیلا
-شغل؟
-دکتر روان پریش
-تو باغ اون بنده خدا چکار مکردی؟
-رفته بودم کمکش علف بچینم دیدم در بسه گل دیفال رفتم بالا کار جلو کنم
-اون یکی که همرات بود فرار کرد کی بود؟
-اولیور بود بچه همسیمون
-پات چطور شده؟ چرا بستی؟
-جناب سروان تو در گیری با اشرار تیر خورده
(شترررق)-الکی گفتم رفتم تو طویله دو تا دود بگیرم بز شاخم زد
-دگه با کی مواد خرید وفروش مکنی ؟
-عباسگ همسیا و بردر کمال غوت ...(اسامی شامل دو صفحه )
-اولین بار کی کشیدی ؟
-وختی واش عباسگ مدرسه فرار کردیم و رفتیم تو کرتای کلباغی چپخ بکشیم
بعد از بازجویی های فراوان احکام زیر صادر گردید
متهم ریف اول عباسگ همسیا به مدت یکسال محکوم به شستن مستراح مسجد سر تل
متهم ردیف دوم اولیور: شستن صورت در سه وعده شبانه روز بمدت یکسال
متهم ردیف سوم گوزیلا :اصن بی خیال حیف حکم که بره این بابا بزنن همیرو بم خود ول باشه تا ببینیم چطو مشه
اگه حالا خیلی بدی کرد بندازنش تو قفس حسن اشکنه( البته بدون تخم مرغ)
خونه
ننای ماه میکی بود .اقه اوو اونجا تمیز بود که ماهی هم توش پیدا مشد.
بعضی وختا بجای یخچال هم استفاده مشده مثلا خیار وهندونه و اینا مذاشتن اونجا هم خنک مشده هم مدت بیشتری ممونده
-پسرم ٬پسر گلم ٬پاشو ٬پاشو مامان برات صبحونه آماده کرده
نیم غلطی تو لاف مزنه و من من کنان:بذا بخوابم مامان خوابم میاد
-عزیزم مدرست داره دیر میشه بلند صبحونتو بخور تا با(ماشین مدل بالا)برسونمت مدرسه٬ مامان قربونت بره
-نمی خوام
و دوباره پتو رو مکشه رو کله.و گل پسر قصه ما ساعت 10 از خواب پا میشه و زندگی شروع میشه
و اما سال -1371 -ساعت چهار و چهل وپنج دقیقه صبح -تابستان (آخ که چقه خو مچسبه)-وخین پسرا وخین اوفتو داره در میاد بلن شو نماز قضا شد
صدای من را از چهار مهندس می شنوید.قدیمی ترین تقاطع دنیا که هیچ وقت سالم نیست واهمیت آن بخاطر نشانی دادن ویا سوار شدن به سرویس های کارگری می باشد.
از خیابان شهید مبینی که سالم که بود در حین رانندگی اجداد آدم جلوی چشمش میومد وحالا که همیشه بقول هوا شناسی "پر از غبار محلیست"
من از دیاری هستم که هنوز کسی نمی داند این زمین کندن ها ولوله گذاشتن ها وفایده آن برای مردم چیست.شاید بزرگترین معما که خوب حالا این لوله ها هم تو زمین کاشتیم سر و ته اون کجاست؟
از دیاری که روزی بهترین آسفالت وجاده را داشت و حالا بزرگترین دست انداز طولی میبد را و مردمی که هر روز از روی آن رد می شوند و به چند بد و بی راه زیر لب اکتفا می کنند.
اینجا دیاری استکه بخاطر یک خانه کلنگی و یک دندگی صاحبش جوانی کشته می شود و هنوز دارد به ما و مسولین بی عرضه و والدین داغدارش دهن کجی می کند.
جایی که هنوز سر وته خیابانهایش معلوم نیست؟آیا شما می دانید خیابان ولی عصر و انتهای 30 متری به کجا ختم می شود؟ به گمانم انهایی که در شهرداری هم نشسته اند گیج شده اند
ابول گودزیلا:ببین الان اون درخته راه مره میاد اینجا
عباسگ همسیا:یااااعلی ی ی ی ی راس مگی داره میاد اینجا
ابول گودزیلا:برو اوراتر جاش بده بشینه بر من
!