حسرت رفتن

داشتن در مورد روز حرکت صحبت مکردن .اون یکی اومد گفت بچه حیفه بیا بریم .من گفتم فعلا دسو بالم خالیه.رفیقش گفت :چیزی خو نمشه همش واش 300 تومن سر وتهش هم میاد

یکی دگه همکارام هم که رابطمون شکراب بود صدام زد:آغا ما بره دو سه روز دگه بریم خلاصه خوبی بدی هم حلال .تو اون لحظه اصن حس بدی نداشتم  وگفتم التماس دعا ورفتم

این روزا همش دارم رفتنا رو مبینم و خودوم موندم .خورده خود زدم به بی خیالی و حسرت خوردن شده کار همه روزم.

آخه چه خبره کربلا؟ادمایی از در خونه تا کوچه بغلی واش ماشین مرفتن دارن پای پیاده مرن کربلا که اربعین اونجا باشن

چن روز پیش راننده لیفتراک شرکت اومد بره خداحافظی و گفت بیا بریم دگه وخت نید یطوری مشه .گفتم کسی نید جام ویسه وگرنه شاید میومدم(الکی مگفتم)اون رفت .از پشت پنجره اتاق محل کارم رفتنش رو مدیدم و موندن خودوم .

فهمیدم کار و پول و جور شدن موقعیت واینا همش گفه ویزای این سفر یکی مهر تائید موخاد. ویزایی که من ندارم ویزای لیاقت .

فکر کنم امام حسین هم پارتی بازی موکنه. مثل خدا .

بعضیا همه چی دارن وبعضیا هیچی.یکی ماهی یکبار کربلا مره و یکی ...

خدا من موندم اون دنیا شرمنده نرفتن باشم یا طلبکار قسمت نشدن. یعنی تو این دم دستگاه تو برنامه ای برای کربلائی شدن ما نوشته شده؟ 

یا امام حسین شما هم مشغول باش .فعلا که سرت خیلی شلوغه و سرگرم پذیرایی از مهموناتی.ما آدم بدا باشیم بره بعد اربعین.

 اگه وقت کردی به تماسای بی پاسخ و ضبط شده سری بزن .

راستی به برادرت عباس بوگو اون قضیه ما حل نشد ولی خیالد راحت من پیش کسی نگفتم که ابوالفضل(ع) حاجتم نداد شکایتش هم بر مادرش نبردم او هم مثل شما سرش شلوقه.

ما اقدر بی معرفت نیسیم که اسم بابالحوائجی عباس رو لکه دار کنیم و جار بزنیم مگه طلبش داریم موخاد نده .

شما خونواده تو قرعه کشی بره دادن حاجت  به کارکرد حساب طرف نگا موکنید اونایی که گردش کارشون بیشتره شانس بیشتری دارن .شاید خدا اسم ما فقیر فقرا نذاشته تو این قرعه کشی .

ما خو بخیل نیسیم .خدا رو چه دیدی شاید ماهم گنجی چیزی پیدا کردیم اسمون اومد تو لیست.

شاید پارتی و چیزی جور شد .مثلا مثل علی اصغر-یکی دختر سه ساله -صورت کبود-چادر خاکی -میخ در ...