دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

دیدار با

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۴۴ ق.ظ
جمعه شب پس ازشرکت در جشن تولد فرزند یکی از اقوام جهت دیدار با مادر به خانه اش رفتم و پس از احوال پرسی از خانواده جهت خداحافظی دم در خانه داشتم با برادران و پسر دائیم صحبت می کردم

درحین گفتگو نسیم شمالی وزیدن گرفت و از تاریکی کوچه چهره ای زغالیی در تاریکی شب هویدا شد.

آه خدایا چه می بینم .


(جهت دیدن عکسها کمی شکیبا باشید)

 سوار بر مرکب (یاماها 80 مدل عهد جنگجنگک)از تاریکی برون شد و در حال گذر نیم نگاهی به جمع ما انداخت. وه که چه نگاه نافذی .داشت ما را اسکن از برای تیغ زدن

چند قدم جلو تر ترمز زد وطبق معمول قرعه بنام من افتاد و مرا صدا زد .بسویش روان شدم .دستم را بگرمی فشرد.

از حالش پرسیدم و در کمال ناباوری شنیدم که ازدواج کرده.

گفت"یکی مادر دختر پیدا کردم دخترش خودم وئیشتم مادر دخترگ هی پیشم مگه تو مث پسر خودومی .منم  خدا بوخواد موخام بره پییرم هم در کنم .حالا ببینم چطو مشه .واش پییر هم گفتم گفی نداره فقط تا صب داشته ردم مکرده وفش مداده

گفت: قراره زودیه زود مراسم بگیریم .مردونه خونه پیرای ما زنونه هم خونه دختروگ بندرعباس

خیلی  ابتکار خوبی بود فقط یک مشکل داشت  و آن هم عروس کشانی.  مردم باید تا خود بندر عباس بوق بزنند و جفت راهنما بروند.هر 20 کیلوتر یکبار هم گوزیلا را از خواب بیدار کنند برای رقصیدن

بعدش سریع رفت سر اصل مطلب "قیش وقوم هزار تومن پول داری قرضی بره خرج عاروسی موخام

و من هم جهت تسریع در امر خیر اورا به مهدی دایها حواله کردم (که باعث دعای خیر نامبرده برای کلیه عمه های جمع شد.)

خدا را شکر گفت مواد را هم برای هزارمین بار ترک کرده و زندگی جدیدی را شروع کرده.

کلیه جمع محفل از حضور نورانی  استفاده بصری و کلامی را بردند  واینجانب پس از کسب اجازه از محضرشان چندعکس برای یادگاری و روز مبادا گرفتم .ایشان هم در کمال ناباوری بنده موبایلش را بنگای تمبان در آورد ویک عکس از من گرفت.   







۹۲/۱۲/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
شورکی

نظرات  (۵)

اگر این خبر واقعیت داره لطفا منبع خبر رو هم ذکر کنید
4 سالو 6 ماه پیشتر گوزیلا 1000 تومن دسی از ما گرفت گفت شو بیا دم مسجد بسون !
نمدونم این چه شویه که نمرسه!
خلاصه هرجور شده ماسن یکی شیرینی دست این بشر بخوریم .
وگرنه ناکام از این دنیا رفتیم!

پاسخ:
پاسخ:
و این گونه بود که گودزیلا هر شب این شعر را زمزمه میکند "مکن ای صبح طلوع...
سلا م مجدد به حاجی شورکی
حتما اخر سالی سرت شلوغه نمرسی که در انظار عمومی حاضربشی
ایشالا تو سال جدید پر رنگ تر بشی ما هم دلمون از برکت حضور شما خش بشه

پاسخ:
پاسخ:
خدا وکیلی خیلی سرم شلوقه ولی روزی یگبار میام اینجا ببینم چه خبره
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۱ هوهو علیرضا
خیلی عالیه
سلام جناب شورکی نیسی نکنه شیخ حسین به تو هم گفنه درانظار حاضر نشی
نکنه تو هم دچار سرنئشت مهدی ملااحمدی بشی اونوقت ما چه کار کنیم دراین قحطی

پاسخ:
پاسخ:
سلام دوست خوبم
مهدی که پیدا شد من هم هستم ولی کسی مرا نمی بیند نمی دانم چرا؟
از نگاه باغ ها دانستم ک نام دیگر بهار لبخند خداست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی