تعادل
جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۲۴ ق.ظ
یروز رفتم جلو آئینه دیدم این شکمه بدجوری پیش اومده داره مشه مث کون عنکبوت.
پیش خود گفتم دگه باس برم ورزش.چند روز قبلش تو کارخونه یکی بچا هم پیشنهاد داده بود.قرار گذاشتیم فرداش بریم.ساعت 6 پسین رفتیم باشگاه و شروع کردیم دمبل زدن.شر شر عرخ شرو کرد به رختن.
دو سه تا حرکت که انجام مدادیم مرفتیم جلو آئینه و فیگور مگرفتیم.احساس مکردیم شدیم رامبو ولی در حقیقت هیکل هنوز مث گلابی بود.
اونروزمث جانسوری سوار موتور شدیم رفتیم خونه و سیخکی راه مرفتیم که بله هیکل ورزشی شده.
صبح روز بعد وختی ساعت زنگ خورد و چش وا کردم احساس کردم مثل گالیور توسط آدم کوچولوگا رو زمین بسه شدم.
نمتوسم بلند شم .یگ عذابی تو لاف در اومدم و رفتم صورتم بشورم .شیر آوو واکردم ولی دسم بالا نمیومد شده بودم مث آدم اهنی.
هنوز لباس بر نکرده بودم دسام خشک شده بود.با گریه دکمای پرنم بسم .تا دو سه روز مث ترمیناتور را مرفتم.
آخه یکسی پیش من بگه تو رو چه بدنسازی.کمتر کوفت کن تا ایرو مث بشکه نشی وبعدش هم اینکارا سر خود بیاری
پیش خود گفتم دگه باس برم ورزش.چند روز قبلش تو کارخونه یکی بچا هم پیشنهاد داده بود.قرار گذاشتیم فرداش بریم.ساعت 6 پسین رفتیم باشگاه و شروع کردیم دمبل زدن.شر شر عرخ شرو کرد به رختن.
دو سه تا حرکت که انجام مدادیم مرفتیم جلو آئینه و فیگور مگرفتیم.احساس مکردیم شدیم رامبو ولی در حقیقت هیکل هنوز مث گلابی بود.
اونروزمث جانسوری سوار موتور شدیم رفتیم خونه و سیخکی راه مرفتیم که بله هیکل ورزشی شده.
صبح روز بعد وختی ساعت زنگ خورد و چش وا کردم احساس کردم مثل گالیور توسط آدم کوچولوگا رو زمین بسه شدم.
نمتوسم بلند شم .یگ عذابی تو لاف در اومدم و رفتم صورتم بشورم .شیر آوو واکردم ولی دسم بالا نمیومد شده بودم مث آدم اهنی.
هنوز لباس بر نکرده بودم دسام خشک شده بود.با گریه دکمای پرنم بسم .تا دو سه روز مث ترمیناتور را مرفتم.
آخه یکسی پیش من بگه تو رو چه بدنسازی.کمتر کوفت کن تا ایرو مث بشکه نشی وبعدش هم اینکارا سر خود بیاری
۹۲/۰۵/۰۴