خلاص شد
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ
بحمدالله تعطیلات هم خلاص شد و رفت بدست پدرش.
آخ که چقه از این تعطیلیا بدم میاد (بجز خو صبحش)
اوروزا خو دغدغه همه روزاش حل کردن ونوشتن دفترچه نوروزی بود.نگرانی از بعد تعطیلات که باس پولی که خودون نداشتیم بریزیم تو یکی قلک شکل تانک یا نارنجک که ببریم بره مدرسه انگار که همه رزمندگان ماطل دو تومن پول آهنی ما بودن .
اولین موضوع انشاء هم تعطیلات خود را چگونه گذرانده اید؟.آخه یکی نبود پیش این آغا ما بگه ما که نون نداشتیم بوخوریم مسافرت رفتنون دگه در موخاست.
همش باس دوراغ منوشتیم "ما همراه با خانواده به زیارت امام رضا رفتیم ودر راه برگشت از جاده های زیبای شمال دیدن کردیم وپس از آن به تخت جمشید رفته و از آثار تاریخی آنجا هم دیدن کردیم"
یکسی اگه خبر زندگی ما نداشت خیال مکرد ما پسر خاله مارکوپولو هسیم
۹۳/۰۱/۱۴