سلامتی هم بابابزرگ ها ومامان بزرگها==
شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۲۸ ق.ظ
تلفن همراه پیرمردى که توى
اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد..پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان
ازجیبش درآورد،هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کردنتوانست اسم تماس
گیرنده را بخواند...رو به من کرد و گفت،ببخشید ، چه نوشته؟گفتم نوشته،"همه
چیزم"پیرمرد: الو، سلام عزیزم...یهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام
ولبخندى زیبا و قدیمىبه من گفت،همسرم است...♥
۹۱/۰۴/۳۱