چطوری میتوان زور را بدون زور زدن بمردمان تحمیل کرد !!!!
آورده اند که در کنفرانس تهران روزی چرچیل، روزولت و استالین بعد از میتینگ های پی در پی آن روز تاریخی، برای خوردن شام باهم نشسته بودند.
در
کنار میز یکی از سگهای چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه میکرد،
چرچیل
خطاب به همرهانش گفت؛ چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟
روزولت
گفت من بلدم و مقداری گوشت برید و خردل را داخل گوشت مالید و به طرف
سگ
رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد، سگ گوشت را بو
کرد
و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید، خردل دهان سگ را سوزاند و
از
خوردن صرف نظر کرد.
بعد
نوبت
به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره و
مقداری
از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک
دستش
گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ
چپاند،
سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد.
در
این میان که چرچیل به هر دوی آنها میخندید بلند شد و گفت؛ دوستان هر
دوتاتون
سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشه بخوره،
روزولت
گفت چطوری؟ چرچیل گفت نگاه کنید! و بعد بلند شد و با چهار انگشتش
مقداری
از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی که از
سوزش به خودش میپیچید شروع به لیسیدن خردل کرد ! تا سوزش مقعدش برطرف
شود
چرچیل
گفت دیدید چطوری میتوان زور را بدون زور زدن بمردمان تحمیل کرد !!!!