Unknown
پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۵۰ ب.ظ
بغض یعنی...
خونه سوت و کور...خاطره های شلوق پلوق و خش....
سفره ای که جای بابا کنارش خالیه.....
رفتن خونه ننه وآغبابا که دگه خیلی وقته جاشو داده به دو نفر غریبه....
خر سواری با آغبابا ورفتن صحرا....
رفاقت صمیمی با محمد همسیه...پای پیاده استخر رفتن..
بعضی چیزا فقط یکبار اتفاق میوفتن ...قدرشون بدونیم
۹۲/۰۶/۲۱