این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
پل غرق شده در کنار قلعه باستانی مربوط به قرن 17 میلادی ساخته شده است . دلیل ساخت این پل به این شیوه آن است که محیط و فضای اطراف قلعه باستانی، از لحاظ بصری تحت تاثیر قرار نگیرد و به همان شیوه قدیمی باقی بماند.
فرض کنید:
یک چرخهت میارزد به تمام دوچرخههای لوکس بچه مایهدارهای تمام عالم
بازی کن کوچولو بازی
کن با همون یه چرخت، شاید اون صندوق صدقات پشت سرت از خجالت آب بشه
گاو سرشو میاندازه پایین و کار خودشو انجام میده، کاری نداره کسی چی میگه! از شاخش هم استفاده نمیکنه، چون بهترین شاخ زنها رفتن توی میدان گاو بازی و نابود شدند.
برای مثال شما قصد داری به عیادت کسی در بیمارستان بری، بهترین راه اینه که راه خودت را بگیری و مستقیم وارد بخش بشی و به کسی هم توجه نکنی، حالا مثلا اگر از نگهبان بپرسی که
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.
به پر و پای فرشته و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن."
از قدیم تا حالا نمدونم چچی تو پیشونی من نوشته که هر جی گدا وخلاف کاره اتوماتیک وار جذبم مشه.مثلا اون روزا همراه بسیج واینا بردنون مشهد.آغا تو هر خیابون که مرفتم هر کی بغلم رد مشد یاواشک مگفت عکس-پاسور –مواد.اونایی که همرام بودن چپ چپ نگاه مکردن(حتما تو دلشون مگفتن نکنه این مرتکه قاچاقچی و کلنگی باشه)
تو شورک یکی بنده خدا داریم مگنش گودزیلا. هم هر وقت تو آبادی مرمو میام جلو مگیره والتماس که مخوام برم دکتر عمل کنم یا نسخه دارم پول ندارم ..این بنده خدا وجهش یخروگ ناجوره هرکه هم پاش وایسه مگن تکه کارش در مخواد.یکبار تو گلزار تشیع جنازه یکی اقوامون بود خیلی شلوق.گودزلا جلوی اون همه آدم بلند صدام زد فلانی فلانی. ما خو مگی دو سه کیلو عرق کردیم هی گوش کری دادیم نه فایده نداشت آخرش رفتیم جلو گفتمش یکبار دگه اگه یجای صدام زدی کچت پاره مکنم وبا صورت سرخ رفتم لای جمعیت ولی بنازم به پشتکارش.یکی پیرزنک هم هد هر جا مبیندم شروع مکنه به روضه خوندن وصلوات فرسیدن واینا ودستاش گل هم مماله که یعنی بده بیاد.