دلنوشته های یک شورکی

در اینجا مطالبی درباره خودم روزگار خوش گذشته واینده و هر چیزی که خوشم بیاد منویسم
فعلا که از اینجا خیلی خوشم اومده تا ببینیم بعدا چطو مشه برای ارتباط راحت تر می تونید به این آیدی تلگرام پیام بدین hd3094@

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۵ خشم

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۴ سرکش
  • ۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۱:۲۶ عکس 1

آخرین نظرات

  • ۴ تیر ۹۹، ۱۲:۰۶ - علی دهقانی شورکی ok

۲۴ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست

شورکی
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۶:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دروغ 1: ترافیک سنگین است

برای یک مرد بیان این مطلب کلیشه ای و ساده از توضیح دادن دلیل واقعی آسان تر است. فراموش نکنید بسیاری از آقایان  نسبت به خانم ها از مهارت های ارتباطی کمتری برخوردارند و صحبت کردن یا توضیح دادن را دوست ندارند. جالب این است که حتی وقتی دلیل دیر کردن یک مرد کاملا معقول و بی اشکال باشد، باز هم این جمله از دهان او شنیده می شود.
شورکی
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۶:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شورکی
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۶:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در یکی از روستاهای هلند، در داخل رودخانه، پل ساخته شده است.
گروه مهندسی معماری RO&AD ، این پل را در روستای هالسترین هلند، طراحی و ساخته است.

در ساخت این پل از چوب اکویا
Accoya Wood استفاده شد. در این چوب ها از فناوری نوینی استفاده شده تا در برابر باکتری ها و قارچ ها مقاوم باشد و حجم بالایی از آب را برای مدت زمان طولانی تحمل کند.

این پل به نام های پل غرق شده یا پل موسی به یاد معجزه حضرت موسی در شکافتن رودخانه ، نیز نامیده می شود.

پل غرق شده در کنار قلعه باستانی مربوط به قرن 17 میلادی ساخته شده است . دلیل ساخت این پل به این شیوه آن است که محیط و فضای اطراف قلعه باستانی، از لحاظ بصری تحت تاثیر قرار نگیرد و به همان شیوه قدیمی باقی بماند.


شورکی
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۶:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
فرض کنید:
 
به شما این امکان رو میدن که یه رئیس واسه دنیا انتخاب کنین ....
که قادر باشه به بهترین نحو ممکن دنیا رو رهبری و صلح و ترقی و خوشبختی رو برای بشریت به ارمغان بیاره
 
شورکی
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۱:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک‌ چرخه‌ت می‌ارزد به تمام دوچرخه‌های لوکس بچه مایه‌دارهای تمام عالم

بازی کن کوچولو بازی کن با همون یه چرخت، شاید اون صندوق صدقات پشت سرت از خجالت آب بشه

شورکی
۱۷ تیر ۹۱ ، ۰۷:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

قانون گاو
Inline images 1

گاو سرشو می‌اندازه پایین و کار خودشو انجام میده، کاری نداره کسی چی میگه! از شاخش هم استفاده نمی‌کنه، چون بهترین شاخ زن‌ها رفتن توی میدان گاو بازی و نابود شدند.

برای مثال شما قصد داری به عیادت کسی در بیمارستان بری، بهترین راه اینه که راه خودت را بگیری و مستقیم وارد بخش بشی و به کسی هم توجه نکنی، حالا مثلا اگر از نگهبان بپرسی که

 

شورکی
۱۶ تیر ۹۱ ، ۰۶:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.

به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن."

شورکی
۱۶ تیر ۹۱ ، ۰۶:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
پسر: منتظرت میمونم عشقم
دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم

.
.
.
.
.


بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد

به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد

پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد


پرستار: شوخی کردم بابا !
رفته بشاشه الان میآد...
شورکی
۱۵ تیر ۹۱ ، ۰۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از قدیم تا حالا نمدونم چچی تو پیشونی من نوشته که هر جی گدا وخلاف کاره اتوماتیک وار جذبم مشه.مثلا اون روزا همراه بسیج واینا بردنون مشهد.آغا تو هر خیابون که مرفتم هر کی بغلم رد مشد یاواشک مگفت عکس-پاسور –مواد.اونایی که همرام بودن چپ چپ نگاه مکردن(حتما تو دلشون مگفتن نکنه  این مرتکه قاچاقچی و کلنگی باشه)

تو شورک یکی بنده خدا داریم مگنش گودزیلا. هم هر وقت تو آبادی مرمو میام جلو مگیره والتماس که مخوام برم دکتر عمل کنم یا نسخه دارم پول ندارم ..این بنده خدا وجهش یخروگ ناجوره هرکه هم پاش وایسه مگن تکه کارش در مخواد.یکبار تو گلزار تشیع جنازه یکی اقوامون بود خیلی شلوق.گودزلا جلوی اون همه آدم بلند صدام زد فلانی فلانی. ما خو مگی دو سه کیلو عرق کردیم هی گوش کری دادیم نه فایده نداشت آخرش رفتیم جلو گفتمش یکبار دگه اگه یجای صدام زدی کچت پاره مکنم وبا صورت سرخ رفتم لای جمعیت ولی بنازم به پشتکارش.یکی  پیرزنک هم هد هر جا مبیندم شروع مکنه به روضه خوندن وصلوات فرسیدن واینا ودستاش گل هم مماله که یعنی بده بیاد.

شورکی
۱۴ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر